سرد که میشود؛
برف که میآید یادم میفتد؛
زمستان است؛
تولدم.
سرد که میشود؛
برف که میآید یادم میفتد؛
زمستان است؛
تولدم.
در ب گریه انداختن زن ها مراقب باشید
خدا "اشک های" او را می شمارد
هنوز هم صدقه های من ب نیت سلامتی توست
هی معشوقه من:"سلامتی؟"
چقدر دردناک است
حس خواستن کسی که
به تو هیچ حســی ندارد
تا جایی دلت گیر نباشد
هیچ چیز دلگیر نیست..
لبـــ هايمـ آلزايمر گرفتهـ اند...
لبخنـــ:)ــد يادشانـ رفتهـ
ومنـ در دلـ مي خندمـ بهـ دنيايي كـُـمـِــدي كهـ فيلمـ نامهـ اشـ سر و تهـ ندارد!
اينـ روزها دلمـ براي يكــ هواي دونفرهـ تنگــ شدهـ ...
كهـ فقط خودمـ باشمـ و دلمــ و دنيايي كهـ بايستد
تا با دلمـ هر چهـ مي خواهمـ خلوتــ كنمـ .
نگرانـ اينـ نباشمـ كهـ زمانـ مي گذرد...
منـ در ميانـ آرزوهايمـ خفتهـ امـ (!)
جایی خواندم :
من یک عذر خواهی به خود بدهکارم
هه !
اما اگر
من از من عذر خواهی کند
نخواهم بخشید
احمق را
امید عبادی
از تنهایی هایم اموختم
جلوی تنها پسری ک زانو میزنم پسرم باشد...
ان هم برای بستن بند کفش هایش...
جز آنکه دوستت بدارم
برف نگرانم نمیکند
حصار یخ رنجم نمیدهد
زیرا پایداری میکنم
گاهی با شعر و
گاهی با عشق...
که برای گرم شدن
وسیلهی دیگری نیست
جز آنکه
"دوستت بدارم"
دیگه ن حوصله بحث دارم ن توضیح میدم وفقط سکوت میکنم و بلند میشم میرم...
تعداد صفحات : 24